مثل معروفی وجود دارد که میگوید افراد پیش از سخنرانی آماده هستند تا شلاق بخورند اما در مقابل دیگران حاضر نشوند؛ این در حالی است که در پایان آن حاضر هستند گلوله بخورند و به کار خود ادامه دهند! برای خیلیها سخنرانی دستِ کمی از جنگها و کشمکشهای داخلی یک کشور ندارد. در چنین شرایطی هر بخش از بدن ساز خودش را میزند و هماهنگ کردن متن با آن چه که واقعا روی صحنه اتفاق میافتد تقریبا غیرممکن میشود. سخنرانان بزرگی مثل هانری واردپیچر در ابتدا از سخنرانی کردن هراس داشتند اما به سبب شرایط شغلی و مسائلی که با آن درگیر بودند مجبور شدند بین تمام بخشهای بدن اتحاد ایجاد و به این وسیله کمتر دست و پای خود را در سخنرانی گم کنند. کارشناسان بر این باور هستند که شکستها، ترسها و هراسهای ناشناخته بیهوده ما ناشی از باور اشتباه میان سخنرانان است که تحرک را از سخنرانی میگیرد و تمام نقشههای یک سخنران را نقش بر آب میکند.
پیش از این اشتباهات نابخشودنی در سخنرانی را مرور کردیم و دانستیم که بی هدف سخن گفتن، عدم ایجاد این اشتیاق در مخاطب، تنبلی و حرص بیش از حد سخنران از جمله عواملی هستند که باعث شکست او میشوند. به جز این اشتباهات گاهی سخنران مغلوب تصورات مردود در سخنرانی میشود که خیلی زود باید رد آنها را از ذهن بزداید. هنوز هم باورهای اشتباه دیگری میان سخنرانان وجود دارد که خیلی از سخنرانان بدان گرفتار هستند. در ادامه مروری خواهیم داشت به برخی از این باورهای غلط و سپس راههای دوری جستن از هر یک را بررسی میکنیم.
بخشی از باورهای غلطی که در ذهن سخنرانان وجود دارد و در آنها به عادت تبدیل شده است را با هم میخوانیم:
ارائه یک سخنران باید معتبر، اصیل و کاملا طبیعی باشد. یک باور اشتباه میان سخنرانان این است که مخاطبان بیشتر به سخنران پرسروصدایی که تمایل به خودنمایی و شوخطبعی دارد توجه نشان میدهند و از این رو سخنران کم کم از خود واقعی و طبیعی خود فاصله میگیرد و شبیه به هر سخنران دیگری میشود که از او الگو گرفته است.
مشاهده مقاله گرفتن بازخورد از مخاطب: چه طور دیگران را وادار به تعامل کنیم؟
در اطراف شما فردی آرام و کاملا درونگرا وجود دارد که تا زمانی که با او صحبت نکنید، او هم لب به سخن نمیگشاید؟ اگر چنین فردی را در اطراف خود میشناسید حتما دیدهاید وقتی شروع به صحبت کردن میکند همه سکوت اختیار نموده و شش دانگ حواسشان را به سمت او متمرکز میکنند. تجربه نشان داده است که این وضعیت روحی و چنین سکوتی که بعد از مدتی به این شکل شکسته میشود خیلی بیشتر از یک سخنران پرهیاهو که با سعی دارد با حرکات تصنعی جلب توجه کند، مطلوب مخاطبان واقع میشود.
هرگز در طول ارائه یک سخنرانی یک شخصیت جدید از خود ایجاد نکرده و به جادوهایی که فکر میکنید به واسطه آنها ممکن است بر مخاطبان پیروز شوید تکیه نکنید!
به یاد داشته باشید که مخاطب به یک سخنران واقعی واکنش نشان میدهد؛ سخنرانی که همان طور که در صحنه سخنرانی حاضر میشود در زندگی واقعی خود نیز حضور داشته باشد. به همین منظور برای از بین بردن این باور اشتباه میان سخنرانان به خودتان در زندگی واقعی فکر کنید. در زندگی خود چه شکلی هستید؟ چه شخصیتی دارید؟
طراحی و تنظیم عنوانها اسلایدها در سخنرانیها یکی از مهمترین بخشهای بصری میباشد که استفاده بیش از حد از بالتها یا اسلایدها آن را ضعیف میکند. این باور غلط بین همه وجود دارد که تمامی اسلایدها باید در یک قالب ثابت و واحد تنظیم شوند و به یک شکل باشند. و این دقیقا همان چیزی است که باعث میشود پای سخنرانی بلنگد!
مشاهده مقاله راهنما تجهیز و آمادهسازی محل سخنرانی برای تمرین و اجرا (1)
بالتها بخش دیگری هستند که به صورت مکرر در تهیه اسلایدها مورد استفاده قرار میگیرند اما در حقیقت وجود این نقطههای توپر بزرگ در هر یک از اسلایدها و در تیم حجم منطقی نیست.
در صورتی که اطلاعات جزئی زیادی دارید که فکر میکنید شاید برخی به این دادهها نیاز دارند میتواند یک فایل متنی را به صورت سند در انتخاب پاورپوینت ضمیمه کنید و آن را در اختیار همه قرار دهید. به این روش میتوانید از به کارگیری بالتها به صورت مکرر جلوگیری کنید. علت این کار هم مشخص است؛ پاورپوینت تنها ابزاری بصری برای نمایش چکیدهای از مطلب یا عناوین به مخاطب است؛ نه یک گزارش چندین و چند صفحهای!
به جای استفاده از بالت و اسلایدهای بیاثر، از تصاویر با کیفیت عالی استفاده کنید. دقت کنید که کیفیت تصاویر خیلی بیشتر از متون در خاطر مخاطب باقی میمانند
برخی از پاورپوینت تحت عنوان رسانه نگاه” یاد میکنند. رسانهای که باید با نگاه لحظهای مرور شود به اندازه همان نگاه هم زمان میبرد تا طراحی شود
مقالات روانشناسی خانواده را کلیک کنید
سایت دانشگاه زندگی را دنبال کنید
حتی اگر بهترین متن سخنرانی دنیا را آماده کرده باشید باز هم برای برخی از انواع تیپهای سخنرانی به اسلاید و طراحی پاورپوینت مرتبط با متن نیاز دارید. در تمام سخنرانیهای رایج در صورتی که از این ابزار به خوبی استفاده شود می تواند بسیار ارزشمند واقع شود و منجر به بهبود ارتباط سخنران با مخاطبین گردد. به زبان دیگر استفاده از تصاویر مناسب، نمایش صحیح و همچنین ذکر نکات کلیدی در کنار هر اسلاید منجر به تاثیر هر چه بیشتر آنها می گردد؛ چرا که اسلاید سخنرانی بر روی عواطف افراد تاثیر دارد و به همین دلیل است که در تهیه اسلایدها باید دقت زیادی به خرج داد.
برای این که اهمیت تهیه اسلایدها را بهتر درک کنید همین حالا چشم هایتان را ببندید. خیلی سریع برگردید برگردید به آخرین باری که سخنرانی کردید و آخرین اسلایدی که در سخنرانی از آن استفاده کرده اید. چه عنوان هایی در هر یک از اسلایدها به کار برده اید؟ اصلا به خاطر می آورید آخرین اسلایدهایی را که در جمع نمایش دادید؟ آیا بین اسلایدها، از عنوان هایی مثل پشینه یا تاریخچه”، مطالعات تحقیقاتی درباره فلان موضوع” یا فروش محصولات در ماه خرداد” و در نهایت نتیجه گیری” استفاده کرده بودید؟ اگر جوابتان به کلی منفی است و یا حداقل دقیقا به یاد نمی آورید که در تهیه اسلایدها چه طور عمل کرده بودید نگران نباشید؛ احتمالا خیلی از کسانی که در حال خواندن این مطلب مثل شما هستند همین نظر را دارند.
در طراحی و تهیه اسلایدها معمولا خطاهای رایجی وجود دارد. قبلا بارها و بارها به این خطاها در قالب موضوعات مختلفی که در دانشگاه زندگی مطرح کردیم پرداختهایم. اکنون مروری داریم بر برخی از همین نکات که ممکن است از دید سخنرانان حرفهای نیز دور بمانند.
مشاهده مقاله با این ترفندها قدرت جادویی خود را در تهیه متن سخنرانی به رخ بکشید
عنوان هایی که به عنوان نماینده قدرتمند و پشتیبان ادعای سخنران در نظر گرفته می شوند، دقیقا مقابل عناوینی مثل نتایج”، کاربردها”، مقدمه” و …قرار دارند. استفاده از این عناوین بیش تر به دوران دبستان باز می گردد و در یک سخنرانی حرفه ای، همه چیز از جمله عنوان اسلایدها نیز حرفه ای تر خواهد بود.
به جای این عنوان های ضعیف، ابتدا به دنبال بدنه هر اسلاید یعنی محتوا متنی، چارت ها، جداول، دیاگرام ها و دیگر عناصر موجود در آن ها بگردید. عنوان ها را بر اساس این اطلاعات تنظیم کنید. عنوان باید حداکثر در یک خط جا بگیرد. اگر مجبور به استفاده از عناوین طولانی تری هستید سعی شود از دو خط بیشتر نکند. عنوان را بر اساس مفاهیم اساسی و ضروری انتخاب نمایید.
تعداد اسلایدهای مورد نیاز هر سخنرانی بستگی به تجربه سخنران و شیوه سخنرانی او دارد.
برای پیدا کردن این سوال که چند اسلاید نیاز دارم، به حرف دیگران به هیچ وجه توجه نکنید. برخی فکر می کنند ۵ اسلاید برای سخنرانی ۱۵ دقیقه ای کافی است؛ در حالی که برخی معتقدند در یک سخنرانی یک ساعتی تا ۱۰۰ اسلاید را هم می توان پشت سر گذاشت!
چنان چه قبلا هم گفته شد به طور کلی تعداد مرسوم برای تهیه اسلایدها در سخنرانی های مختلف به شیوه های زیر محاسبه می شود:
مقالات بیشتر فن بیان در سخنرانی را اینجا بخوانید
برای خواندن مطالب ما کلیک کنید
یکی از بهترین هدایایی که میتوانیم به فرزندان خود بدهیم، زمانی برای بازی کردن است. هم اینکه به همراه آنها بازی کنید و هم اینکه آنها قارد باشند به تنهایی بازی کنند، اهمیت دارد. اما یافتن وقت کافی برای این کار، برای بسیاری از والدین دشوار است مخصوصاً برای والدینی که هر دو شاغل هستند و وقت کافی برای چنین اموری ندارد. در این مطلب میخواهیم بگوییم که چرا بازی کردن بسیار مهم است و امری نیست که اختیاری باشد. همراه دانشگاه زندگی باشید.
بازی کردن این قدر در توسعه شخصیتی بچهها اهمیت دارد که کمیته سازمان ملل متحد، برخورداری از آن را حق اولیه هر کودکی دانسته است. بازی کردن برای بچهها یا داشتن وقت کافی و مناسب برای بزرگترها، برای سلامت شناختی، فیزیکی، اجتماعی و احساسی، بسیار مهم است و حتماً باید به آن توجه شود. البته باید اشاره کنیم که بازی کردن به عنوان یک خانواده و در کنار یکدیگر، موجی از شادی و عشق و ارتباط عاطفی عمیق را به وجود میآورد.
بازی کردن برای سلامت مغز مهم است: ۷۵ درصد توسعه مغزی پس از تولد فرزند رخ میدهد، یعنی مابین تولد تا ۲۰ سالگی. بازی کردن در کودکی، باعث تحریک مغز و ایجاد ارتباط گسترده میان سلولهای مغزی میشود. این موضوع باعث میشود مهارتهای حرکتی کودک مانند راه رفتن، دویدن، پریدن و حرکات دیگر، توسعه پیدا کنند. بازی کردن در دوران نوجوانی موجب میشود ارتباطات مغزی حتی بیشتر از قبل توسعه یابد، به ویژه در لوب جلویی مغز که مرکز نقشهریزی و تصمیمگیری است. بنابراین سود این کار، در آیندهی فرد مشخص میشود.
بازی موجب برانگیخته شدن خلاقیت و تخیل میشود: تحقیقات نشان میدهند، کودکانی که در برای استفاده از تخیل تشویق شدهاند، در دوران بزرگسالی از خلاقیت بیشتری برخوردار هستند. قطعاً این مورد در هنر بسیار اهمیت دارد، اما خلاقیت فقط به موضوعات هنری مربوط نمیشود. زیرا افراد به وسیله خلاقیت میتوانند راههایی جدید برای انجام کارها و خلق محصولات پیدا کنند و زندگی بهتری داشته باشند.
بازی کردن قابلیت اجرایی و عملی مغز را توسعه میدهد: قابلیت اجرایی، مغز ما را قادر میسازد تا زمان و توجه خود را مدیریت کنیم، بتوانیم برنامهریزی کنیم و کارها را بر اساس نظم و ترتیب انجام دهیم، جزئیات را به خاطر بیاوریم و متوجه شویم در شرایط مختلف، چه حرفی مناسب است. این قابلیت در دوران کودکی، باعث میشود با استفاده از تجربیات گذشته، بر احساسات خود کنترل داشته باشیم و بدانیم در زمان حال، انجام چه کاری بهتر است.
در واقع این قابلیت به کنترل کردن خود و رعایت نظم مربوط میشود. همچنین بچههایی که قابلیت اجرایی در آنها توسعه یافته، نتایج بهتری در مدرسه کسب میکنند، با دیگران برخورد بهتری دارند و تصمیمات خوبی در زندگی میگیرند. باور کنید که بازی کردن، لوب جلویی مغز را تمرین میدهد و توانایی آن را بهبود میبخشد!
علاوه بر این؛ بازی کردن تئوری ذهن» کودک را توسعه میدهد: تئوری ذهن توانایی قرار دادن خود به جای فردی دیگر است. تظاهر کردن و خود را به جای دیگران قرار دادن، نوعی بازی کردن محسوب میشود که در آن، کودک خود را جای افراد دیگر قرار میدهد و سعی میکند کار آنها را انجام دهد. حضور در این بازیها، نیاز به درک تفکرات و احساسات همبازیها دارد. بنابراین بچههایی که این بازیها را تجربه میکنند، حس همدلی بهتری نسبت به افراد دیگر دارند و توانایی برقراری ارتباطشان با آنها افزایش مییابد.
مهارتهای ارتباطی، اصلاح احساسات، تفکر انعطافپذیر و قابلیت برقراری ارتباط با دیگران و همچنین جرئت یافتن برای امتحان و کشف چیزهای جدید، کلیدهای داشتن یک زندگی موفق هستند. حالا میخواهیم بگوییم که والدین چه نقشی در توسعه این مهارتها دارند.
کودک را به بازی کردن ترغیب کنید: والدین باید بازی کردن آزادانه» را ترغیب کنند و منظور این است که کودک باید هنگام بازی آزاد باشد و محدودیت خاصی برای او در نظر گرفته نشود. البته مهم است که بازیها، تجربیاتی آموزنده باشند و به آنها یاد دهند که چطور به صورت تیمی، همکاری کنند. هنگامی که کودک در فوتبال، ارکستر و هرگونه فعالیت تیمی و سازمانیافته شرکت کند، یاد میگیرد چگونه برای رسیدن به هدفی واحد با افراد دیگر به همکاری بپردازد.
مهم است که والدین، کودک را در فعالیتهای بیش از حد شرکت ندهند و شرایط طوری نباشد که کودک وقتی برای همراه بودن با دوستانش و داشتن وقت آزاد، محروم شود. بنابراین بهتر است کمی به او آزادی دهید تا فعالیتهای موردعلاقهاش را انجام دهد. اگر کودک تمام وقتش را در فعالیتهای ورزشی و کلاسهای مختلف بگذراند، در نهایت نمیداند که چگونه باید خود را سرگرم کنند. بچههایی که تمام روز مشغول فعالیت هستند، وقتی برای بهرهگیری از خلاقیت ندارند.
علاوه بر این، هنگامی که والدین کارهایی که باید در اوقات فراغت کودک انجام شود را مشخص میکنند و قوانینی برای آن تعیین میکنند، آنها را از فراگیری تعدادی از مهمترین مهارتهای اجتماعی محروم میکنند. بازی آزادانه، این شانس را در اختیار کودک میگذارد که همکاری و تعامل با کودکان دیگر را یاد بگیرد.
قبل از خرید برای کودک، فکر کنید: قرار نیست برای بازی آزادانه، پولی خرج کنید. در مقابل وسوسه خرید جدیدترین بازی ویدیویی، اسباببازی یا لباسهای زیبا، مقاوم باشید. به کودک بگویید که برخی وسایل بازیاش را با چیزهای موجود در خانه بسازد و بدین ترتیب خلاقیت او نیز افزایش مییابد و این موضوع در آینده، سودمند است.
به همراه کودک خود بازی کنید: همان طور که گفتیم، بازی کردن باعث ارتباط بهتر میان اعضای خانواده میشود. هنگامی که هر کدام از اعضای خانواده، به نحوی مشغول سرگرم کردن خودش است، زمانی برای گذراندن اوقات خوش به همراه یکدیگر وجود ندارد. اما اگر سعی کنید به همراه یکدیگر بازیها را انجام دهید، میتوانید در کنار هم بخندید و لذت ببرید و حس بهتری نسبت به خودتان و بقیه خانواده داشته باشید.
بازی کردن همراه کودکان، مزایای دیگری هم دارد زیرا میتوانید در حین بازی، نکاتی را به او بیاموزید و رفتار و مهارت حل مسئله را در او بهبود دهید. در هنگام بازی میتوان به فرزند یاد داد که چگونه در نوبت قرار بگیرد، از قوانین تبعیت کند و هنگام پیروزی متواضع و هنگام شکست، مهربان و بخشنده باشد. همچنین این موضوع در همکاری و صحبت کردن تاثیرگذار است و وقتی تمام خانواده کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتوانند از حمایت یکدیگر برخوردار شوند.
پس چند ساعتی تلویزیون را خاموش کنید و چند باری در هفته، با کودک بازیهای مختلف را امتحان کنید. میتوانید به سراغ مار و پله بروید یا هر بازی که دوست دارید را امتحان کنید. تجربهای شاد و مفرح داشته باشید. بازیهایی مانند قایم باشک برای بچههای کوچک و پانتومیم برای بزرگترها مناسب است.
فکر می کنید بزرگ ترین ترس عموم مردم دنیا بعد از مرگ از چیست؟ ارتفاع؟ تاریکی؟ تصادف؟ بیماری؟ طبق تحقیقات انجام شده و نظرسنجی هایی که در این باره صورت گرفته است یکی از بزرگ ترین ترس های مردم بعد از مرگ ترس از سخنرانی عمومی است. آمریکایی هایی که سالانه با وقایع طبیعی زیادی رو به رو می شوند از سخنرانی در جمع خیلی بیش تر از طوفان های سیل آسا، زمین لرزه، برف و کولاک، تنهایی و پیری می ترسند. این ترس آن قدر عمومیت دارد و بین مردم متداول است که روان شناسان آن را به عنوان سطحی از اختلالات اجتماعی که ۲۸٫۴ درصد از آمریکایی تبارها را به خود درگیر نموده است بر می شمارند. این در حالی است که فقط ۱۹٫۷ درصد مردم آمریکا از خطرات آتش فشانی و ۸٫۵ درصد آن ها از حملات احتمالی زامبی ها در هراس هستند!
گلوسوفوبیا یا ترس از سخنرانی عمومی اختلالی اجتماعی خفیفی است که فرد را بابت شرکت و حرف زدن در مجامع عمومی به وحشت می اندازد؛ هر چند که این افراد ممکن است توانایی زیادی برای تعامل با مردم داشته باشند. بنابراین با توجه به این که از ۱۰ آمریکایی ۴ نفر به این اختلال مبتلا هستند هرگز نمی توان این مشکل را یک بیماری دانست.
افرادی که به این اختلال یعنی ترس از سخنرانی عمومی مبتلا هستند وحشت زیادی از قرار گرفتن در جمع دارند. این افراد در جنین حالاتی معمولا علائمی مثل عرق کردن شدید، افزایش ضربان قلب و دچار شدن به لکنت یا گرفتگی زبان در طول سخنرانی را از خود نشان می دهند.
اگر شما یا اطرافیانتان با این مشکل درگیر هستید و به دنبال راهکاری برای خلاص شدن از این ترس تکراری هستید با ما باشید و با یادگیری ۱۳ راهی که در ادامه می خوانید تا همیشه با ترس از سخنرانی عمومی خود حداحافظی کنید!
در بررسی گلوسوفوبیا و درمان آن بهتر است ریشه یا عوامل آن را دقیق تر بشناسیم. اختلال گلوسوفوبیا نظیر احساس ترس ما از ات (!) یا دشمنی که به سمت ما حمله می کند با پاسخ ها دیرپا و زود اثر اعصباب پیکری یا سمپاتیک برطرف نمی شود. افراد مبتلا به این اختلال معمولا تظاهرات شدیدتری دارند و دیرتر آرام می شوند.
بسیاری از افرادی که با ترس از سخنرانی عمومی مواجه هستند با تجربیات تلخ مورد قضاوت قرار گرفته شدن در جمع رو به رو شده اند. مثلا ممکن است احتمالا در دوران کودکی یا دبیرستان یک سخنرانی یا کنفرانس عمومی داشته اند و با تمسخر یا قضاوت شدید و منفی معلم خود رو به رو شده اند که تاثیر زیادی در افت اعتماد به نفس آن ها داشته است. این افراد رفته رفته نست به واکنش های منفی یا بازخوردهای نه چندان مثبت علائم شدیدتری نشان می دهند؛ تا جایی که فرد پیش از این بخواهد قضاوت شود با ترس یا فوبیا شدیدی رو به رو می شود.
برای این که بتوانید از شر این اختلا خفیف رها شوید و مثل بسیاری با اعتماد به نفس و اقتدار سخنرانی کنید راهکارهای زیر را حتما امتحان کنید:
قبول دارید صحبت کردن ما در خانه هیچ وقت با صحبت کردنمان مقابل دوستانمان یکی نیست؟ یا این که وقتی می خواهیم در جمع کلاسی حرف بزنیم هرگز صمیمیتی که با دوستان نزدیک داریم را تجربه نخواهیم کرد؟
برای افرادی که با ترس از سخنرانی عمومی دست و پنجه نرم می کنند یک درمان قطعی وجود دارد و آن این است که همه جا را همچون خانه خودشان بپندارند. البته این موضوع به معنا غیررسمی حرف زدن یا بیان کردن سخنان نامربوط نیست؛ بلکه مقصود ما آن صمیمیت و بی تکلف بودنی است که همه ما در صحبت با اقوام و خانواده تجربه می کنیم.
از صمیم قلب سخن گفتن مومات خاصی هم دارد. مثلا شما در این حالت از به کارگیری کلمات قلمبه سلمبه ای که درکشان برای خودتان هم تا چند وقت پیش دشوار بود منع می شوید. یا این که احساسات واقعی خود را بدون ظاهرسازی به مخاطب منتقل می کنید و مدام در پی این نیستید که مسائل به وجود آمده روی صحنه را لاپوشانی کنید!
یکی از دوستان من روحیه عجیب و غریب و تحسین برانگیزی دارد. بهترین مثال برای شناخت این روحیه می تواند رویه خرید کردن او و احساسی باشد که بعد از خرید کردن دارد. مثلا بعد از خریدن یک کفش ساده تصور می کند بهترین کالا موجود در بازار را به چنگ خود درآورده است و دیدن هیچ جنس مشابه دیگری این احساس او را منقلب نمی کند!
شما هم می توانید مثل همین فرد باشید. این فرد و چنین افرادی همیشه یک عکس پیش فرض از خودشان در جیب دارند که به آن ها یادآوری می کند در هر صورت قهرمان نهایی داستان هستند!
درباره یک سخنرانی خوب به سبک قانون ۲۰ دقیقه چه چیزی می دانید؟ سخنرانی هایی که به این شیوه ارائه می شوند معمولا فاقد مقدمه یا چیزی شبیه به نتیجه گیری هستند. ترس از سخنرانی عمومی را بهتر است با خلاصه گویی کاهش داد!
۴۰ درصد مردم هنگام سخنرانی با ترس و اضطراب عجیبی رو به رو می شوند. همه آن ها تپش قلب بالا را احساس می کنند و دست و بدنشان هم ممکن است با کاهش دما مواجه شود. یکی از مهم ترین مواردی که باید پیوسته به خود یادآوری کنید این است که بخشی از ترس از سخنرانی عمومی شما کاملا طبعی و نرمال است!
شما حالت های مختلفی را به عنوان فرد مبتلا به گلوسوفوبیا تجربه می کنید،اما قرار نیست همه از ترس و وحشت شما باخبر شوند! از حالت های روحی مثلا ترسی که در حال تجربه کردن آن هستید مدام شکایت نکنید و سعی نکنید خود را در حال بهانه جویی و علت تراشی به مخاطب عرضه کنید.
انسان هایی که با ترس از سخنرانی عمومی مواجه هستند هم بالاخره باید بتوانند سخنرانی کنند؛ حتی اگر این کار برای آن ها پرمشقت و دشوار باشد! برای برطرف کردن این مشکل یا حداقل کم کردن فشارهایی که روی شما است می توانید از ابزارهای کمکی بهره بگیرید. مثلا بخشی از کنفرانس یا سخنرانی خود را به پخش یک ویدیو آموزشی اختصاص دهید
یکی از راه هایی که روان شناسان برای درمان ترس از سخنرانی عمومی در سطوح بالاتر به کار می برند استفاده از روش های ذهن درمانی است. به این شکل که با تمرین های گفتاری و تلقین های پیوسته ذهنیت های منفی فرد که مانع رشد و بالندگی او می شده اند از بین می روند. مثلا:
می گویند همیشه کسانی که آخر کلاس می نشینند پرحرف تر هستند! این تصوری است که همیشه از بالا نشینان در کلاس درس وجود داشته است و انگار قرار نیست تغییر کند. اما حالا که بیش تر فکر می کنیم می بینیم که پر حرفی این جمعیت در برابر مهارت حاضر جوابی آن ها هیچ بوده است! هر چند که حاضر جواب بودن از دید معلمان همیشه نکوهش می شد اما افرادی که همیشه چیزی برای جواب دادن در آستینشان داشتند از جذابیت و محبوبیت بالاتری بین دانش آموزان یا دانشجویان برخوردار بودند. در واقع شاید حاضر جوابی به نظر بسیاری از افراد با ادب سازگار نباشد و به گونه ای عبور از مرزهای رعایت احترام به شمار برود اما مهارتی است که این روزها و در جامعه پیشرفته و شلوغ امروزی خیلی به درد می خورد!
بیایید کمی با هم صادق باشیم. تا کنون چند بار پیش آمده است که جواب های شما آن قدر هوشمندانه و زیرکانه باشد که دیگران را محو شما کند؟ تا کنون توانستهاید فقط با یک جواب بحثی را به پایان بکشانید و از شرایط بحرانی یا دشواری که در آن قرار دارید فرار کنید؟ مهارت حاضر جوابی را شاید بهتر است هنری بدانیم که شدیدا با شیوه تفکر و اندیشمندی شما در ارتباط است. فردی که حاضر جواب است به خوبی تشخیص می دهد هر کلمه آن چه تاثیری دارد. آیا می تواند آتشی که برافروخته شده است را خاموش کند یا این که همچون هیزمی شعله های آن را داغ تر می کند؟
آموزش سخنرانی برای کسب مهارت حاضر جوابی در سخنرانی و در تعاملات اجتماعی ما و شیوه تشخیص بهترین پاسخ را برای این که در شرایط بحرانی بتوانید همچون راه فراری از آن ها استفاده کنید به ما بسپارید. تکنیک های ارتباطی که در دانشگاه زندگی می خوانید راه نجات شما خواهند بود!
چطور حاضر جواب باشیم؟ چرا باید به خاطر حاضر جوابی برچسب هایی که به ما می زنند را تحمل کنیم؟ اصلا چرا باید خود را در شرایطی قرار دهیم که هر کسی بتواند به خاطر بداهه گویی و حاضر جوابی ما را قضاوت کند؟
کاربرد مهارت حاضر جوابی زیاد است و بعد از آشنایی با آن ها متوجه خواهید شد که به تمام حرف هایی که ممکن است با حاضر جوابی بشنوید می ارزد:
برای حاضر جواب بودن و این که همیشه جواب هایی آماده و هوشمندانه برای دیگران داشته باشید به این نکات دقت کنید:
نه همه کتاب ها بلکه کتاب هایی که بیش تر لحنی عامیانه دارند و حس شوخ طبعی شاعر یا نویسنده در آن ها مشخص است راه خوبی برای تقویت مهارت حاضر جوابی هستند. توصیه ما کتاب های طنزی هستند که اولا حتما فارسی زبان باشند، ثانیا در آن یکی از شخصیت ها به چالش کشیده شود.
پروین اعتصامی از بزرگ ترین شاعران فارسی زبان است که در نگارش مناظره ها در قالب قطعه و مثنوی مهارت بالایی داشته است. مناظره های پروین نمونه های سخنوری هوشمندانه و مکالمات پر از کنایه ای است که بین دو طرف مناظره رد و بدل می شود. ممکن است لحن و ادبیات پروین برای زمان حال و مکالمات امروزی کمی سنگین باشد؛ از این رو توصیه می کنیم دست به دامن مناظره هایی شوید که در رومه ها و مقالات فارسی زیادی به صورت روزانه منتشر می شود. مناظره های اجتماعی ی هم می توانند الهام خوبی برای تقویت مهارت حاضرجوابی باشند.
معمولا افرادی که مطالعه زیادی پیرامون یک بحث دارند هم اهل مطالعه هستند و هم اهل صحبت بیشتر!
برای مهارت حاضر جوابی نیازی نیست که همیشه صحبت کنید. گاهی هم باید با احساسات و رفتار خود نشان دهید که فردی باهوش هستید و می دانید چه طور باید به بحث را مدیریت کنید. اگر حین صحبت کردن کسی شما را زیر سوال می برد یا تمایلی ندارید وقت خود را برای توضیح دادن بگذرانید از ترفند انکار یا نادیده گرفتن افراد استفاده کنید. بگذارید آن فرد تمام حرف هایش را به پایان برساند اما خود را برای پاسخ دادن خسته نکنید. برخی از نظرات مخالف را انکار کنید و به این شیوه نشان دهید که با سکوت هم می توانید حاضرجواب باشید!
نه گفتن در برابر دیگران آن هم با استدلال های هوشمندانه را فراموش نکنید. مثلا اگر از شما برای آمدن به یک مهمانی دعوت می شود می توانید حس تاسف دیگران یا شاید تمسخر آن ها را با یک نه”جانانه و سپس یک جمله دندان شکن پاسخ گویید!
شاید منطقی یا احلاقی نباشد اما منفعت طلبی از دیگران و موقعیتی که دارند لازمه مهارت حاضر جوابی است. مثلا ممکن است کسی شما را در طول یک سخنرانی علمی به چالش بکشد که اصلا زمینه نقد و استحقاق انتقاد کردن را نداشته باشد. در چنین مواردی بهتر است سطحی علمی و آگاهی آن فرد را به او گوشزد کنید تا بتوانید مانع ادامه دخالت یا اظهار نظر های نه چندان حرفه ای او شوید!
برای این که صدایتان به بقیه برسد و بتوانید با حاضر جوابی خود آن ها را از میدان به در کنید مجبور هستید که بلند حرف بزنید! بنابراین قبل از هر چیز باید بتوانید اعتماد به نفس خود را جهت حضور در جمع افزایش داده و سپس بلند صدای خود را افزایش دهید.
زمان سخن گفتن و وقتی که می خواهیم حاضر جوابی کنیم باید به مخاطب خود توجه داشته باشیم. مخاطب شما ممکن است هر جنسیت و یا هر سنی داشته باشد. شیوه برخورد با یک کودک، یک زن یا یک مرد متفاوت است.
زمانی که یک کودک مخاطب شما است حتما روی زانوان خود بنشینید. برای حاضرجواب بودن در برابر کودکان حتما از سوابق و رفتارهای گذشته آن ها به عنوان یک دستاویز استفاده کنید. سعی کنید به ازا هر برخورد یا هر حرف کودک که چندان منطقی نیست نمونه ای از رفتار های او را پیش بکشید و هرگز در برابر حاضر جوابی او کوتاه نیایید!
شیوه برخورد با ن متفاوت است. وقتی که قرار است سخنرانی یا خیلی معمولی صحبت کنید و یک زن طرف مقابل شما قرار دارد که باید با حاضرجوابی خود او را قانع کنید باید ابتدا شنونده خوبی باشید. نقد همه را بشنوید و بعد از به اتمام رسیدن آن ها به دنبال پاسخ منطقی باشید. مردان بهتر است کمی هم از مهارت زبان بازی استفاده نمایند و جواب های مهیج تری را برای قانع کردن ن پیدا کنند.
هر چه قدر که مخاطب شما بالغ تر باشد باید به دنبال جواب های محکم تر و دست حسابی تری باشید.
مقالات بیشتر را کلیک کنید
وقتی که سخن از کاریزما در سخنرانی به میان میآید اولین چیز یا کسی که بدان فکر میکنید چیست؟ ترفندهای بیل کلینتون در سخنرانی؟نطق مارتین لوتر کینگ؟ فن بیان استیو جابز؟ تعریف شما از کاریزما چیست؟ فکر میکنید خودتان فردی کاریزماتیک هستید و میتوانید با قوا کاریزما دیگران را به طرق مختلف مجذوب خود کنید؟
مطابق با منابع موجود، کاریزما توانایی انتقال مطالب به شیوهای رویایی و جادوکننده است که مخاطب را مسحور میکند و او را جذب گوینده مینماید. کاریزما یکی از ویژگیهای اساسی و مومات در فن بیان می باشد که نسبت به سخنرانی تمامشمول است و تمام موقعیتهایی که برای سخن گفتن پیش می آید نیازمند به کارگیری فن بیان و بهره مندی از ویژگی شخصیتی کاریزماتیک بودن دارد.کاریزما و کاریزماتیک بودن از اصول رهبری سخنرانی است که بسیاری از سخنرانان معتقدند موهبتی الهی است؛ اما بد نیست بدانید کاریزما فارغ از این که تا حدی به استعدادها و تواناییهای ذاتی افراد مربوط میشود مهارتی است که در هر سنی و هر موقعیتی با پشتکار سخنران به دست میآید.
تکنیکهایی که در مطلب آموزشی امروز دانشگاه زندگی میخوانید مجموعهای است کاربردی برای یادگیری و کسب مهارت کاریزما در سخنرانی تا پیادهسازی آن. امید است با تکنیکهای رهبری کاریزماتیک پررنگتر از قبل روی صحنه حاضر شوید.
محققان دانشگاه لوزان بعد از بررسی پدیده معجزهآسا کاریزما در سخنرانی به ۸ تکنیک جادویی دست یافتند که برترین و شناختهشدهترین رهبران دنیا از آنها استفاده میکنند. این ترفندهای شامل ۶ تاکتیک کلامی و ۳ تاکتینک غیرکلامی است.
بخش زیادی از کاریزما به واسطه گفتار افراد نمایان میشود. زبان بخش مهمی از فن بیان را تشکیل میدهد و بنابراین طبیعی است اگر بیشترین تمرکز را روی این قسمت داشته باشیم.
کاریزما و کاریزماتیک بودن در سخنرانی چیزی شبیه معجزه است. وقتی کسی در حین صحبت کردن ترکیب مناسبی از زبان بدن، حالات صورت و لحن و گفتار و کلماتی که با استعاره و ترکیبات ادبی خاص آمیخته شده باشند را داشته باشد معجزه ای به نام کاریزما اتفاق می افتد. اعتقادات اخلاقی هر فرد میتواند قوای کاریزما را در افراد تقویت کند. اگر مخاطبان متوجه پایبندی به اصول اخلاقی توسط شما شوند اطمینان مییابند که در هر کاری درستترین روش را برمیگزینید.
هر کسی می تواند کاریزماتیک باشد. در واقع کاریزما و کاریزماتیک بودن از بدو تولد وجود ندارد. انسان ها در طول زندگی در راه های مختلفی قرار گرفته و از افراد مختلفی کسب تجربه می نمایند. همان قدر که یک فرد می تواند کاریزما داشته باشد در یک آن می تواند کاریزما خود را از دست بدهد. در واقع کاریزماتیک بودن مقطعی است. آن چه که خوشحال کننده به نظر می رسد این است که افراد می توانند کاریزما را با خود آگاهی و تجربیاتی که در طول عمر به دست می آوردند در خود بسازند.
یکی از ترفندهای کلیدی برای جذب کردن دیگران با فن بیان و یک گفتگو کاریزماتیک، گوش دادن به درددل آنها است. مردم مایل هستند نقطه نظرات، مشکلات، پیشنهادات و مسائل خود را مطرح کنند و در عین حال از طرف مقابل خود همدردی ببینند.
در طول یک سخنرانی به مشغله ذهنی مخاطبان خود بها بدهید و برای بیان نطقه نظراتشان میدان را باز بگذارید. سپس هنگام ارائه مطالب سخنرانی روی همین چالشها و گفتهها تمرکز کنید.
افرادی که به دنبال بنا نهادن کاریزما هستند نظیر یک میدان مغناطیسی یا آهنربا عمل می کنند. این افراد می دانند از چه راهی وارد شوند تا حرف هایشان جهت گیری فکری کسی را عوض کند یا بهتر از آن کسی را با آن ها همراه سازد.
در تعیین اهداف برای خودتان شجاعانه عمل کنید و از این که انتظاراتتان در آینده برای خودتان یا شنوندگان دور از دسترس یا بعید باشد ابایی نداشته باشید.
مهارت های بین فردی فقط به سخن گفتن خلاصه نمی شود؛ همان طور که فن بیان خیلی گسترده تر از صحبت کردن است. در مرور اصول کاریزما و کاریزماتیک بودن در فن بیان ما با مبحثی فراتر یعنی تسلط گوینده بر فضا و زمان رو به رو هستیم. یکی از این فاکتورها القای اعتماد به نفس و اطمینان به مخاطبان برای دستیابی به اهداف است. به مخاطبان خود اطمینان دهید که قطعا به اهداف و چشماندازهایی که مطرح کردهاید میرسند.
داستانهایی که در زندگی واقعی رخ دادهاند، داستانهایی که حقیقت دارند و از کلیشههای داستانهایی که همیشه شنیدهایم خارج شدهاند و در عین حال حاوی پیامهای عبرتانگیز و مرتبطی هستند را برای کسب مهارت کاریزما در سخنرانی انتخاب کنید.
تضاد در سخنرانی یکی از راههای ساده برای پررنگ کردن مفاهیمی است که نسبت به سایر بخشها اهمیت بیشتری برای ما دارند.
به جز گفتار، بخشهای زیادی در ظاهر شما از جمله حرکات و ژستهایتان وجود دارد که قطعا از دید مخاطب پنهان نمیماند.
طبیعی بودن حرکات بدن در عین همخوانی با کلماتی که به زبان میآورید از اصول ابتدایی کاریزما در سخنرانی میباشند. سخنران باید روی تمام حرکاتی که ممکن است ذرهای بابت استرس و هیجانات لحظهای متزل شود دقت داشته باشد.
احساسات خود را با حالات گونهها، چشم و به طور کلی چهره خود بیان کنید
به ولوم صدا، تن صدا، سرعت سخن گفتن و الحان خود را با مکث و توقفهای مختلف در سخنرانی تنوع بدهید. جنب و جوش ایجاد شده در صدا به ایجاد کاریزما در سخنرانی و فن بیان شما کمک میکند.
سخنرانی و فن بیان را کلیک کنید
اغلب صحبت هایی که به صورت روزانه میان انسان ها رد وبدل می شود با هدف قانع کردن یکدیگر است. شما با پدر و مادر خود صحبت می کنید تا آن ها را برای سفر آخر هفته خود قانع کنید. با دوستان خود بحث می کنید تا اوقات فراغت این هفته را در سینما بگذرانید و در کلاس با استاد یا دبیر گفت و گو می کنید تا راه حل یک مسئله شما را برای رسیدن به جواب قانع کند. در واقع قانع کردن دیگران برای هم فکر شدن با شما یک استعداد ذاتی است که با تمرین و تکرار به یک مهارت تبدیل می شود.
توانایی در قانع کردن دیگران مزیتی است که سبب رجحان و برتری شما در مباحثه و مسائل تجارتی و حتی شخصی می شود. فرآیند قانع شدن یک روند روانشناختی متمرکز روی اندام زبان است. بنابراین فن بیان در شکل گیری و تکامل توانایی قانع کردن دیگران نقش زیادی دارد.
برای قانع کردن دیگران به بحث کردن احتیاج دارید. در درس امروز دانشگاه زندگی طی چهار مرحله ی ایجاد یک مباحثه ملایم و روان، تعیین استایل ، درک متقابل از مخاطب و نهایتا صبر کردن و نتیجه گیری با استفاده از فن بیان خود موفق به قانع کردن مخاطبتان خواهید شد.
ترفندهایی که در ادامه می خوانید به شما در قانع کردن دیگران کمک می کند:
برخی از ابزارهایی که برای شروع بحثی داغ و جالب توجه نیاز دارد عبارتند از:
۱- جمع آوری مستندات
برای قانع کردن دیگران باید از اصول فن بیان و سخنوری استفاده کنید. دلیل و مدرک مهم ترین ابزار شما برای قانع کردن دیگران هستند. اگر می خواهید مشتری را برای خرید قانع کنید باید اطلاعات کافی درباره ی آن محصول داشته باشید. چنان چه تصمیم دارید دیرتر از همیشه به خانه برگردید باید دلیلی محکمه پسند داشته باشید تا پدر و مادر شما قانع شوند و اگر می خواهید یک ماشین را بفروشید باید سر از بازار خرید و فروش خودرو درآورید.
۲-مطرح کردن دلایل با شفافیت کامل
متقاعد کردن دیگران با تکیه بر فن بیان مشابه با ساخت یک میز است. دلایلی که شما برای رسیدن هدف خود با افراد در میان می گذارید به منزله پایه آن میز است. اگر دلایل و شواهد چاشنی صحبت شما نباشد یعنی پایه های میز را سست بنا نهاده اید.
تصور کنید موضوع مورد بحث شما هنرهای مدرن و کلاسیک و احساساتی است که درون کاربر ایجاد می شود؛ شما باید دلایل خود را به وضوح بیان کنید. اگر فکر می کنید هنر مدرن خسته کننده است نظرات چند هنرمند امروزی را درباره هنر مدرن مطرح کنید و تلاش کنید تا دیگران متوجه شوند شما با هنرمندان بزرگ هم نظر هستید!
۳- پشتیبانی از دلایل خود با شواهد زنده
فرض کنید می خواهید به دوستان خود ثابت کنید که گروه به یادماندنی بیت برترین گروه موسقی تاریخ است . اگر نام آلبوم های این گروه را به خاطر نداشته باشید یا مدام برای گفتن نام ترانه ها مکث کنید عملا موجب از دست رفتن اعتماد شده دوستانتان نسبت به خود شده اید!
برای این که بحث شما از حال وهوای عادی خارج شود و صحبت کردن شما سبب خستگی مخاطبتان نشود ترفند های زیر را در فن بیان به یاد داشته باشید:
۱-برخورد قاطعانه
مباحثه شما باید به نحوی باشد که اعتقاد راسخ شما را نسبت به خواسته هایتان نشان دهد. تزل ناپذیر باشید؛ اما هرگز تصور نکنید که قاطع بودن به معنای برخوردی تهاجمی است. فردی که قاطع است تلاش می کند با فن بیان نرم و صلح آمیز خود را کارشناس آن مسئله جلوه دهد. از هر چه که دیده اید و شنیده اید کمک بگیرید.
به عنوان فروشنده یک محصول برای قانع کردن مشتری قاطع باشید. قیمت را قاطعانه اعلام کنید و سعی کنید از تمام نظرات مثبتی که تا کنون درباره این محصول شنیده اید با اعتماد به نفس صحبت کنید.
۲- دخالت احساسات و مسائل شخصی
اگر طرف مقابل شما فردی مورد اطمینان است سعی کنید مسئله را شخصی کنید! در صورتی که بیان کردن نمونه ها و شواهد زنده در اطرافیان شما بتواند احساسات مختلف مخاطب نظیر حس ترحم او را برانگیزد ابزار خوبی را برای قانع کردن انتخب نموده اید.
فرض کنید مشغول مباحثه درباره عادلانه بودن یا نبودن حکم اعدام هستید. اگر از نظر شما اعدام انسان ها امری ناعادلانه است برای متقاعد کردن دوستان خود از عواطف انسانی تا قوانین اخلاقی استفاده کنید. احتمالا حکایت دلخراش محکومیت به اعدام یک انسان که قبلا شنیده اید بتواند تصمیم گیری مخاطب شما را تحت تاثیر قرار دهد.
۳-حفظ آرامش
برای متقاعد کردن دیگران بهترین راه فن بیان است و عصبانیت در فن بیان جایی ندارد. شاید با استفاده هوشمندانه از جملات بتوانید حالات خود را تحت عنوان فن بیان منتقل کنید اما عصبانیت و انتقاد کردن از دیگران تنها نتیجه عکس می دهند.
درک طرف مقابل در شکل گیری اعتماد دوطرفه و سپس قانع کردن نقش مهمی دارد. به این منظور از ترفند های زیر غافل نشوید:
۱-تسلیم شدن
فن بیان تنها مربوط به زبان نیست! زبان بدن و ارتباط چشمی در صحبت کردن نیز بخشی از فن بیان را تشکیل می دهد.برای این که اهداف، خواسته ها و انگیزه های شخصی شما به رسمیت شناخته شود باید تسلیم طرف مقابل شوید. کمی حرف بزنید؛ اما باعث نشوید که حرف های شما تنها سبب خستگی انسان ها شود.
سکوت بخشی از اصول مذاکره برای قانع کردن دیگران است. تسلیم مخاطب باشید تا تسلیم خواسته های شما شود.
۲-تعاملی مودبانه
استفاده از تن صدای نرمال و رعایت ادب بخشی از تعامل مودبانه هستند. میان صحبت های دیگران حرف نزنید و به آن ها احترام بگذارید. فراموش نکنید که فن بیان نه تنها برای متقاعد کردن دیگران بلکه برای تمام اموری که قرار است با سخن گفتن به نتیجه برسد بدون احترام گذاشتن بی فایده است. توقع نداشته باشید که به کسی توهین کنید و در عین حال او تسلیم شما شود!
۳-هم هدف شدن
برای درک دیگران باید خواسته های آن ها را بشناسید. قانون موفقیت هم مسیرشدن با کسانی است که با شما هم فکر هستند. برای این که به اهدافتان برسید وقت و انرژی خود را برای قانع کردن کسانی صرف کنید که هم هدف شما هستند. اهداف دیگران به خوبی از شیوه برخورد، طریقه سخن گفتن و عملکرد آن ها مشخص می شود.
۴-جلب اعتماد
به مخاطبان خود حق بدهید که در وهله اول نسبت به شما بی اعتماد باشند. نباید از طرف مقابل خود چشم بردارید و سعی کنید به عنوان یک سخنور مودب در فن بیان اعتماد دیگران را جلب کنید.
برخی از مسائل در دنیا برای صبر کردن می ارزند. برخی از امور واقعا ارزش منتظر ماندن و سرمایه گذاری به جهت زمانی را دارند. اگر به دنبال هدف خاصی هستید تلاش شما باید خاص باشد. یاد بگیرید که در فن بیان هم صبور باشید.
مهم ترین مزیت صبور بودن احساس آرامشی است که در افراد به وجود می آید. اگر احیانا با خودرو تصادف کنید می توانید با صبر و فن بیان خود طرف مقابل را برای پرداخت جریمه قانع کنید.
در زندگی ماشینی امروز کسانی که با فن بیان مشکلات خود را حل می کنند جذبه خاصی دارند. این انسان ها سایرین را به خود جذب می کنند و نظراتشان کم تر با مخالفت رو به رو می شود
فن بیان در خواستگاری را کلیک کنید
سخنرانی صحنه وقوع تمام اتفاقات پیشبینی نشدهای است که هرگز انتظار آنها را نداشتهاید. تا جایی که شرایط بر خلاف ترجیح شما تغییر میکند تا این که روی صحنه احساس راحتی نداشته باشید. به عنوان مثال بخشهایی مثل تعیین ژست، جایگیری و تنوع صوتی همیشه متغیر هستند و باید متناسب با شرایط محیط و مخاطبان تنظیم شوند. حالا فرض کنید شما به عنوان یک سخنران همیشه خارج از تریبون سخنرانی کردهاید و عادت به ایستادن پشت تریبون ندارید؛ اما فضای سخنرانی شما را به استفاده از تریبون مم میکند. این شرایط خصوصا در موقعیت بالعکس یعنی زمانی که سخنرانی با تریبون را ترجیح میدهید اما بهتر است پشت تریبون نباشید دشوارتر میشود.
بارها و بارها مخاطبان ما درباره استفاده یا عدم استفاده از تریبون در سخنرانی سوال پرسیدهاند. مثلا به استفاده از تریبون عادت ندارند، رفت و آمد روی صحنه را به ثبات پشت تریبون ترجیح میدهند و خلاصه از ایستادن پشت این جعبه چوبی دل خوشی ندارند. در چنین حالتی قطعا سخنران از خود میپرسد سخنرانی با تریبون بهتر است یا بدون تریبون؟!
پاسخ به این سوال اما و اگرهای زیادی دارد و در عین حال به فاکتورهای متعددی نیز بستگی دارد. در این مطلب میخوانید که در چه صورتی میتوانید استفاده از تریبون را کنار بگذارید یا بالعکس، حتما از آن استفاده کنید.
سخنرانی با تریبون بهتر است یا بدون تریبون؟
برای پاسخ به این سوال هیچ جواب قطعی وجود ندارد. اصلا پاسخ به این سوال که
آیا استفاده از تریبون سخنرانی ضروری است یا نه امکان ندارد؛ چون سخنرانیها تفاوتهای زیادی با هم دارند. اما به طور کلی استفاده یا عدم استفاده از تریبون به فاکتورهای متعدد زیر بستگی دارد:
هر یک از این عوامل را در ادامه همین مطلب در دانشگاه زندگی به صورت مفصل تشریح خواهیم کرد.
همه چیز به ارتفاع صحنه سخنرانی بستگی دارد. ممکن است یک سالن سخنرانی ارتفاع مناسبی داشته باشد و شما با قرار گرفتن پشت تریبون باز هم به خوبی توسط مخاطبان دیده شوید. در عین حال نیز ممکن است ارتفاع به نحوی باشد که ایستادن یا عدم ایستادن شما پشت تریبون تفاوتی نداشته باشد.
به هر حال اگر بیشتر تمایل به سنگر گرفتن پشت این قاب چوبی را دارید بهتر است به ارتفاع صحنه توجه کنید. در صورتی که صحنه ار ارتفاع خوبی نسبت به سطح زمین برخوردار است استفاده از تریبون مانعی ندارد. گاهی هم خود تریبون در یک ارتفاع بلندتری از صحنه و مخاطبان قرار میگیرد و سخنران مم است پشت تریبون قرار بگیرد تا به خوبی دیده و شنیده شود.
به طور کلی مدیریت زبان بدن در سخنرانی و از طریق تریبون دشوارتر میشود. اگر ارتفاع تریبون نسبت به زمین خیلی بالا نباشد سخنران بیش از پیش پشت تریبون مخفی میشود.
همیشه در سالنهای اجتماعات و سخنرانی امکانات سادهای مثل میکروفون قرار دارد تا سخنران محبور نباشد کوچکترین فشاری به حنجره خود وارد کند. جالب است بدانید که سخنرانی با تریبون یا بدون تریبون کاملا به همین تجهیزات سادهای بستگی دارد که محل سخنرانی در اختیار شما قرار میدهد.
منظور از وزن ظاهری تریبون چیزی فراتر از وزن حقیقی است که به واسطه گرانش به وجود میآید. وزن ظاهری تریبون همان ارزش یا اعتباری است که سخنرانی پشت آن برای سخنران به ارمغان میآورد. اصلا سخنرانی پشت تریبون رسمیت دیگری دارد و وقتی که سخنران را پشن تریبون میبینیم به جدیت و رسمیت سخنرانی سریعتر و بیشتر پی میبریم. به علاوه این تجربه شخصی اکثر مخاطبان است که سخنران پشت تریبون برای آنها قابلاحترامتر از سخنرانانی است که خارج از تریبون مشغول سخنرانی هستند.
وزن سخنران و هیکل ظاهری او عامل مهم دیگری است که به استفاده یا عدم استفاده از تریبون در سخنرانی مربوط میشود. خیلی از سخنرانان ظریفاندام و ریزنقش معمولا با حجم تریبون پنهان میشوند و به نظر میرسد در پشت یک جعبه چوبی خود را مخفی نمودهاند. در عین حال برخی از سخنرانان قادر هستند به اندازه کافی حتی از پشت تریبون نیز عرض اندام کنند.
گام برداشتن سخنرانان پشت تریبون هم مستقیما با وزن و ظاهر سخنران مرتبط است. جا به جایی سخنرانان لاغرتر و کوتاهقدتر پشت تریبون معمولا موثر واقع نمیشود.
سخنرانی با تریبون یا بدون تریبون تا حدی به فرهنگ و رسومات غالب بر هر منطقه نیز مربوط میشود. مثلا در خیلی از مناطق سخنرانی خارج از تریبون غیررسمی و دور از ادب تلقی میشود. بهترین راه برای استفاده یا عدم استفاده از تریبون در سخنرانی م با مخاطبان و نظرخواهی از آنها میباشد.
مرور سخنرانیهایی که به ندرت خارج از تریبون انجام شدهاند نشان میدهد که سخنرانی بدون تریبون چندان در آن شهر، روستا یا بخش متداول نیست. حتی اگر اصرار به عدم استفاده از تریبون دارید میتوانید این کار را به صورت تدریجی و خیلی نامحسوس انجام دهید تا مخاطبانتان به این فاکتور در سخنرانی کمتر توجه کنند.
مسلما دور شدن از تریبون فضای بازتر و بهتری را برای عرض اندام و نمایش حرکات بدن حین سخنرانی در اختیارتان قرار میدهد.
بر اساس قد و ارتفاع خود تریبون چشمگیرترین حرکات بدن در طول سخنرانی از پشت تریبون به دستها، سر و شانهها محدود میشود که ممکن است همین حرکات به واسطه بزرگ بودن تریبون پنهان شود.
این اصل پذیرفته شده که دور شدن از تریبون سخنران با نسبت به آسیبها و تنشهای فضای سخنرانی آسیبپذیر میکند. در عین حال نزدیکی به مخاطبان هم ارتباط گرفتن با آنها را تسهیل خواهد کرد. برقراری تعادل بین این دو فاکتور میتواند شما را به یک موقعیت ثابت و استاندارد روی صحنه سخنرانی نزدیک کند.
آموزش سخنرانی را کلیک کنید
آخرین باری که استرس انجام کاری را داشته اید چه موقع بوده است؟ چه لحظه ای از همه لحظات زندگی برای شما پراسترس تر بوده است؟ احتمالا شما هم با ما موافق هستید که سخنرانی، ارائه و کنفرانس از هر موضوعی یکی از پر تنش ترین لحظات زندگی حتی برای با تجربه ترین سخنرانان دنیا است. اساسا فشاری که موقع صحبت کردن در جمع حتی اگر گروه کوچکی پیش روی شما باشد با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. نگرانی بابت قضاوت دیگران و آن چه که ممکن است در طول سخنرانی رخ دهد گاهی امان آدم را می برد. فشاری که گاهی آن را روی ماهیچه های نقاط مختلف بدن حس می کنید و با پریدن لک و تیر کشیدن عضلات تازه متوجه می شوید بدن شما چه فشاری را تحمل می کند! به نظر می رسد همه سخنرانان در هر جمعی که باشند نیاز دارند حداقل نیم ساعت قبل از سخنرانی با تکنیکهای کاهش اضطراب خود را برای مقابله با هیجانی که ممکن است هر لحظه بر آن ها غالب شود آماده کنند.
استرس و هیجان قبل از سخنرانی کاملا طبیعی است. مارک تواین میگوید: دو دسته سخنران در جهان وجود دارد: دسته اول کسانی هستند که در طول سخنرانی عصبی و پرخاشخر می شوند و دسته دوم کسانی هستند که دروغ می گویند! چون امکان ندارد کسی برای حرف زدن در جمع دست پاچه نشود.
هر چیزی که باعث استرس و دلهره شما شده است را فراموش کنید. قطعا نمی توانید در نیم ساعت مانده به سخنرانی چیزی را نظیر متن سخنرانی تغییر دهید. دانشگاه زندگی در این مطلب به شما می آموزد چه طور مثل یک سخنران حرفه ای و با تکنیکهای کاهش اضطراب بر ترس و نگرانی خود بابت سخنرانی های پرتنش و ترسناک غلبه کنید.
یکی از بحران های سخنرانی همان حسی است که مدام به سخنرانان یادآوری می کند ممکن است مورد تمسخر واقع شود، ممکن است راه برورد، بیفتد و برچسب به او بزنند و یا این که نتواند به خوبی از پس ارائه سخنرانی برآید.
لرزش دست، گرفتگی ماهیچه ها،فراموشی متن، خواب آلودگی، گریه کردن، پرخاش به دیگران و لرزش صدا از جمله علائمی هستند که باید توسط مدیر برنامه ها جدی گرفته شوند. وقتی که قرار باشد در یک مجمع رسمی به سخنرانی حرفه ای بپردازید لازم است حتما به این علائم در خودتان توجه داشته باشید.
برای جلوگیری از غلبه استرس به خودتان حتما ترفند های زیر را به یاد بسپارید:
اولین گام مصرف زیاد آب است. تا جایی که می توانید آب بخورید و از دهیدارته شدن یا شرایط خشکی در بدن جلوگیری کنید. زمانی که آب بدن کم می شود احساس خستگی و خواب آلودگی بیش تر غلبه می کند. از طرفی سرفه های مکرر و خشکی دهان باعث فراموشی بخشی از مطلب و تشدید استرس می شود.
ورزش کردن در کنار مصرف آب می تواند انرژی نهفته در بدن شما را آزاد کند. شاید ذکر این نکته پیش پا افتاده باشد اما حتما قبل از ورود به سالن سخنرانی از سرویس دانشجویی استفاده کنید!
قبل از شروع سخنرانی یک نفس عمیق بکشید و دریچه ذهنتان را برای شروع یک معماری دقیق باز کنید. اشکال مختلف را در ذهن خود تصور کنید و سپس شروع به رنگ آمیزی آن ها کنید. مربع آبی، دایره زرد، مثلث صورتی و…اما هرگز اشکال ذهنی خود را با رنگ قرمز که شور و هیجان را در بدن شما افزایش می دهند رنگ نکنید. به تمام اشکالی که رسم شده است خیره شوید تا کم کم دغدغه های ذهنیتان را فراموش کنید. در هر اجرا برای آرامش خاطر و حضور ذهن این ترفند به شما کمک می کند.
صدای شما مانند یک ساز است و مثل هر سازی هم نیاز به کوک شدن دارد. ترفند های گرم کردن صدا در سخنرانی احتمالا به شما در گرم کردن صدایتان کمک می کند. صدایی که گرم باشد قدرتمند تر می شود و جذبه واقعی در آن نمود پیدا می کند.
برای گرم کردن صدا ابتدا سعی کنید زبان، دهان و بخش های دیگر را تا حد ممکن تکان دهید. زبان را در دهان حرکت دهید و نگذارید لب هایتان به س عادت کنند.
شاید غیرعادی به نظر برسد اما کسی که قصد دارد سخنرانی کند و با مشکل استرس رو به رو است دقیقا مثل فردی است که قبل از سخنرانی دچار که شده است! که را چه طور میتوان رفع کرد؟
یکی از راه های برطرف کردن که پرت کردن حواس فرد یا ترساندن او است. شما هم می توانید با مشغول کردن خودتان حواستان را پرت کنید تا استرس آزاردهنده از شما جدا شود!
بدین منظور کارهای عجیب و غریب کنید که هیچ کس در ابتدا سخنرانی تا کنون انجام نداده است. بلند بلند صحبت کنید، بالا و پایین بروید، آواز بخوانید یا صدا و حرکت دیگران را تقلید کنید. اگر از ما می پرسید پیشنهاد ما کلاغ پر رفتن قبل از سخنرانی است! بدین منظور شانه هایتان را جمع کنید، دست هایتان را پشت گردن قرار دهید و روی دو پا به صورت نشسته بالا و پایین بروید. تجربه ثابت کرده است این تکنیک خیلی سریع استرس را از ذهن بیرون می کند و جواب می دهد.
اگر شما هم فکر می کنید لبخند زدن فقط انقباض ساده یکی از کوچک ترین عضلات بدن است سخت در اشتباهید! ساختار بدنی ما با تمام حرکات فیزیکی خصوصا لبخند هماهنگ شده است و به وسیله خندیدن کل این سیستم دچار تغییر می شود. لبخند سطح اندورفین خون را تغییر می دهد و این هورمون نجات بخش را در تمام بخش های بدن ساطع می کند.
اندورفین با مکانیسم های ویژه خود به کاهش استرس، تغییر نگرش و مثبت اندیشی در فرد کمک می کند.
گفتگو با کسانی که قرار است برای مدتی رو به روی شما باشند از آخرین تکنیکهای کاهش اضطراب قبل از سخنرانی می باشد. بهتر است گپ کوتاهی با این افراد داشته باشید و سعی کنید حال و هوای حاکم بر سالن را تا لحظاتی بعد ارزیابی کنید.
بخش عمده ترسی که برای ما پیش می آید مربوط به عدم آشنایی ما با محیط اطراف است. در سخنرانی چنین ترسی اصلا منطقی نیست و برای یک اجرا با کیفیت باید بر این ترس به صورت کامل غلبه کرد. بدین منظور توصیه می کنیم به ترتیب:
تمرین سخنرانی در محل اصلی را نادیده نگیرید. همان طور که یک خواننده و نوازنده نیاز به تست صدا دارد و باید از قبل تمام تجهیزات خود را کنترل کند سخنران هم باید در محل برای آشنایی با سالن حاضر شود.
تنظیم روشنایی محل سخنرانی کاملا به شما و مخاطبانتان بستگی دارد. اما تجربه در برخی از موارد ثابت کرده است محیط تاریک تر که امکان دیدن تمام افراد در آن وجود نداشته باشد به کاهش اضطراب کمک می کند.
شما به عنوان سخنران چه طور با مشکل استرس در سخنرانی مقابله می کنید؟ تکنیکهای کاهش اضطراب شما چیست؟ تجربیات خود را مطرح کنید.
آموزش سخنرانی را کلیک کنید
درباره این سایت